خداحافظ شیر مادر
دختر نازم از شیر گرفتنت دلیلی بر بی محبتی من نیست یا کم محبتی مامانی نیست بلکه مرحله ای از زندگیه که باید دیر یا زود اجرا بشه ولی متاسفانه برخلاف تصوراتم فکر میکردم که علاقه شدیدی و وابستگیت به شیرم خیلی زیاده ، یعنی وقتی که اداره میرفتم انواع شیر خشک ها رو امتحان کردم ولی تو خوشت نمی اومد و تف میکردی فقط مادرجون بهت آب جوش یا فرنی، یا اش سوپ میداد. وقتی که از اداره میامدم اینقدر ذوق میکردی سریع میومدی تو بغلم تا فردا صبح که برم اداره تنها غذای مورد علاقه ات شیر بود ولی وقتی که سیزده ماهیگت تموم شد و دوتا از دندون های پایین و بالات در امده بود نمیدونم شاید برای درد دندونی که داشتی به شدت گاز میگرفتی که اشک مامانی رو در میاوردی خیلی...
نویسنده :
مامان رونیا
14:46